سن ایده آل برای پدر بودن و پدر شدن (The ideal age to be a father and to become a father)
این روزها پدر بودن کار آسانی نیست. در حالی که برخی قصد دارند به سرعت از نردبان شغلی بالا بروند، برخی دیگر در تلاش برای تحکیم قدرت اقتصادی خود هستند. ناگفته نماند شلوغی شدید که پیامد منفی عصر مدرن است. به این ترتیب، ممکن است زمان کافی برای “زمان” و “توجه” مورد نیاز نوزادان وجود نداشته باشد. به همه این دلایل، تقریباً هر مردی این سوال را از خود می پرسد: سن ایده آل برای پدر شدن چه سنی است؟ دانشیار روانپزشکی دکتر. ما از کولتگین اوگل سن ایده آل برای پدر شدن را پرسیدیم…
مردان چه زمانی برای پدر شدن آماده هستند؟
در واقع زمان خاصی برای آن وجود ندارد. این می تواند از نظر اجتماعی و همچنین از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. آنچه امروز اهمیت دارد، سن معنوی انسان است… چه کسی می داند که انسان از نظر معنوی در چه سنی است؟ فرض کنید سن مرد آنقدر نقطه نسبی است که نمی توان فهمید کجا نزدیک است. گاهی یک مرد جوان از یک پیرمرد به مرگ نزدیکتر است. گاهی اتفاقی که برای یک جوان افتاده به اندازه اتفاقی که برای یک پیرمرد افتاده است اهمیت دارد. با توجه به این وضعیت، می توان گفت که مردان گاهی در بیست سالگی، گاهی در پنجاه سالگی برای کودک آماده هستند.
بنابراین آیا زنان نیز در مورد بچه دار شدن احساسات مشابهی دارند؟
وضعیت برای زنان کمی متفاوت است… این جمله ای است که اغلب از زنان شنیده می شود: “من بچه های زیادی می خواهم!”. کجا باید این همه بچه را جذب کند؟ صدایی از جایی به زن می رسد، اما صدایی است که نمی توان آن را کامل توضیح داد و معنا ندارد. اما زن فقط می خواهد مادر شود! این صدا احساسات ماست!
آیا احساسات ما،ما را راهنمایی می کنند؟
به نوعی بله. ما چیزها را به گونه ای می خواهیم که نتوانیم معنا پیدا کنیم و نتوانیم به طور کامل توضیح دهیم. اگر احساسات ما از تصمیمی حمایت کنند که کمی منطقی است، آن تصمیم معمولا درست است. ما نمی توانیم دلایل آن روز را توضیح دهیم، اما ذهن ما محاسبات خود را انجام داد و بدون اطلاع ما در گوشه های عقب تصمیم خود را گرفت. وقتی منطقاً «ممکن» را می گیریم، لازم است برگردیم و احساسات خود را بپرسیم. “چه چیزی می خواهید؟”. اگر صدای جدا از منطق، بگوید: «میخواهم…»، دیگر منطق وجود ندارد. اگر حقیقت، خوبی ها، حقایق را جمع آوری کنیم و کمترین میزان قابل قبول زمان فرزندآوری را بدست آوریم، بهتر است تصمیم گیری را به احساسات بسپاریم… مهم نیست چند سال دارید.
آیا زمان ایده آلی برای پدر شدن وجود دارد؟
در واقع ما ایده آل ها را خلق می کنیم. ما ایده آل را تعیین می کنیم و سپس آن را دنبال می کنیم. ایده آل ها اهداف فوری نیستند. اهدافی که به راحتی قابل دستیابی هستند نیز نمی توانند ایده آل باشند. ایده آل ها آنهایی هستند که در جایی دور، شاید دور از دسترس باشند. تعریف “بهترین پدر” به همان اندازه که “بهترین سن” دشوار است. آرمان های ما کمال های غیرممکن هستند. همیشه یک “بهتر” وجود دارد. ما در تلاش برای رسیدن به هر آنچه “بهتر” است. سپس ما صبر می کنیم، ما صبر می کنیم. انتظار داریم بهترین باشد. با این حال، بهترین خود “خوب” است. جستوجوی زمان ایدهآل، مانند «ماشین میخرم و بعد بچه دار میشوم»، «کمی سنگینتر میشوم و بچه دار میشوم» – معمولاً ما را به سمت بدترینها سوق میدهد، نه بهترین. ما در توقف “بلاتکلیفی” معطل می شویم. منطق احساسات را آلوده می کند. هیچ احساسی بدون منطق وجود ندارد، اما هیچ منطقی بدون احساس وجود ندارد. جایی که منطق نمی تواند تصمیم بگیرد، باید به ندای درون خود نگاه کنید.
کدام گروه سنی ایده آل است؟
در گروه سنی 20 تا 35 سال:
پسران در این سن معمولا به دنبال اهداف هستند. آنها سعی می کنند به نقاط بالا در حرفه برسند، ماشین داشته باشند، قدرت بگیرند. اگر بچه دار شدن جزو این اهداف باشد، می توان این سنین را سنین مناسبی برای بچه دار شدن دانست.
در گروه سنی 35 تا 40 سال:
زندگی ثبات پیدا می کند. بیشتر اهداف محقق می شود. اکنون نوبت به اصلاح نواقص رسیده است. دوره ای است که سعی می شود کمبودها در زمینه عاطفی به خصوص در سنین 35 تا 40 سالگی برطرف شود. در حالی که ممکن است پول، قدرت و چیزهای دیگر کم باشد، عشق ممکن است کم باشد. اگر چنین کمبودی وجود داشته باشد و کودک بر این محرومیت غلبه کند، ممکن است این سن برای بچه دار شدن ایده آل باشد.
در رده سنی 40 تا 45 سال: در این دوره “وای خدا چه کردم” یا “اوف قطار جوانان فرار کرد!” سنینی را تشکیل می دهد که در آن اضطراب تجربه می شود. مردان در این گروه سنی شروع به فکر می کنند که نمی توانند بدون دویدن زندگی کنند. اگر گمشده و زندگی نشده کودک باشد، این سن ممکن است برای داشتن فرزند ایده آل باشد. احساس آمادگی برای بچه دار شدن وجود دارد نه سن.
آیا یک پدر ایده آل وجود دارد؟
• پدر خوبی هست. هیچ پدر ایده آلی وجود ندارد.
• «پدر خوب» شخصی است که بتواند پدر باشد.
• این پدر است که نمی گوید من انجام دادم، تو نکن، پدر خوب.
• کسی که همیشه در مواقع اضطراری حضور دارد، «پدر خوب».
• او کسی است که کارگردانی می کند، نه مدیر، «پدر خوب».
• در حین انجام همه اینها، طبیعی است، “بابا خوب”.
چه می شود اگر وقتی آماده نیستید پدر شوید؟
اگر واقعاً آماده نباشید، چه میشود؟ اگر زمان مناسبی نباشد چه؟ چیزهایی که در واقع بی زمان هستند گاهی اوقات بی زمان نیز هستند. شاید نابهنگام باشد اما مشکلی ایجاد نمی کند و همه چیز درست می شود. شاید زمان ما نیست، اما در واقع “زمان” است. بنابراین، زمان نشان خواهد داد که آیا چیزهایی که ما آنها را “بی زمان” می نامیم، واقعا “بی زمان” هستند یا خیر. تعصب مشکل را ایجاد می کند. واقعاً زمان آن نیست، یعنی اگر فرد آمادگی پدر شدن را نداشته باشد، این احساس ناقصی است که در انتظار آن فرد است. هم نتونستن به زندگی و برنامه هایش به طور کامل پی ببره و هم نتونسته پدر کامل بشه! احساس کمبود نیز می تواند به مرور زمان به احساس گناه یا خشم تبدیل شود. این ممکن است دو پیامد برای کودک داشته باشد: گاهی کودکان این را عادی میپذیرند و با آن زندگی میکنند. از آنجایی که آنها نوع دیگر را نمی شناسند، این برای آنها عادی است و اغلب به اندازه کافی، اگر ناقص باشد. گروهی دیگر از کودکان این را با احساس «دوست داشتنی نیستم» یکی می دانند.